قسمتی از کتاب عشق سالهای وبا اثر گابریل گارسیا مارکز
شش ماه بعد از اولین دیدارشان ، سرانجام خودشان را در یك كابین در یكی از كشتیهای رودخانه ای تازه رنگ شده یافتند. بعدازظهر زیبایی بود . المپیا زوله تا تازه عشقبازی لذتبخش یك كبوترباز وحشت زده را تجربه كرده بود و در نتیجه ترجیح داد تا چندساعت دیگر همچنان به روی رختخواب و لخت بماند و آرام آرام از آن لحظات لذت برد.كابین برای انجام تعمیرات و رنگ آمیزی خالی شده بود، از سوی دیگر بوی رنگ و تینر هم به آن افزوده شده بود، ولی آن دو ، در آن بعد از ظهر غرق در لذت بودند و نابه سامانی و بوی تند آنجا را حس نمی كردند.